خاک و خس این خانه همه عنبر و مشک است ....
کاروان رفت و تو در خواب وبیابان در پیش کی روی ،ره زکه پرسی
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
اللهم جعلنی من حداث الحسین(علیه السلام)
همه جا همین جاست
نسیمی حزین می وزد...
کربلا ....
کربلا یا مکه
هدیه اول
همسفر زیارت قبول
دعوت نامه
[عناوین آرشیوشده]
مثلث یک ضلعی
به بهانه تمدن
بر و بچه های ارزشی
کشکول
صفاسیتی
توشه آخرت
کیمیا
کپر فرهنگی
عاشق آسمونی
نسیم قدسیان
کانون لشکر فرهنگی یوسف زهرا
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
مهدویت
بازدید امروز: 135
بازدید دیروز: 138
کل بازدیدها: 325352
بسم الله
سلام
خاک و خس این خانه همه عنبر و مشک است ***** بانگ در این خانه همه بیت و ترانست
فی الجمله هر آنکس که در این خانه رهی یافت ***** سلطان زمین است و سلیمان زمان است
بالاخره کاروان به مقصد و وصال رسید و چه خوش رسید دعا می کنم دیگه برنگردید و همونجا مقیم کوی یار باشید
خیلی بی معرفتید اگه از ما و بقیه جامندگان که لایق نبوده و نیستیم یادی نکنید فکر کنم دیگه یواش یواش دارید زیارت وداع می کنید ،یادتون هستید وداع بار اول تو صحن خود ارباب با صحبت هایی که راوی می کرد فقط یادمه بعد از مدتی دیگه نفهمیدم چی شد و .....
این لحظه تا آخر عمرم تو ذهنم می مونه فکر کنم تنها چیزی که بتونه دستمو بگیره و دلم بهش خوش باشه چون واقعا از زمین کنده شدم
از مادر ارباب حضرت صدیقه کبری خانم فاطمه زهرا (سلام الله ) می خوام که به رو سیاهی من نگاه نکهن به خاطر شما خوبان ما را هم یه بار دیگه (البته یه بار نه ...) با معرفت بطلبه
منتظرتون هستم
یا علی
بسم الله
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ره زکه پرسی چه کنی چون باشی
سلام
امروز کاروان عشق از جلوی کوی راه افتاد و من بیچاره جا ماندم و لایق نبودم ،رفقا بی معرفت نباشیدا قرارمون زیر قبه بودا تو تل یاد ما هم باشید کاش قدماتون را روی چشمانم می ذاشتید و می رفتید از نجف تا کربلا قدم به قدم تک تک رفقای قبلی را یاد کنید اونایی که بودند و الان نیستن بینمون و پر کشیدن و تو خون خودشون برای اربابشون دست و پا زدن که انصافا چیزی در دنیا زیباتر از این نیست اونا حداث شدند
اینجا حریم یار است و محفل دیوانگان کوی ارباب پس بسم الله وضویی نو بگیر و یا علی .... عالم همه در طواف عشق است و دایر ه دار این طواف حسین (علیه السلام)است ارباب جان منتظریم ... بسم الله اللهم اجعلنی من حداث الحسین(علیه السلام)
بسم رب الحسین(علیه السلام)
الا و صلی الله علی الباکین علی الحسین(علیه السلام)
همسفر گرامی سلام
راستش نمی دونم چی شد که دست به نوشتن کردم
ولی خواستم با هم چند تا خاطره را مرور کنیم
ببینم (همسفران اول) یادت هست موقعی که توی کوی جمع بودیم و داشتیم راه می یفتادیم چه حالی داشتی ،تو مسیر هم حال وهوای خودش را داشت، همه هنوز خاکی بودنش را حفظ کرده بودند ،همون خاکی که از اردوهای جهادی روی صورت نازنینشون نشست بود با این تفاوت حالا این صورت زیبا لایق وصال و دیدار شده بود و فرشتگان اللهی بالهای خود را با این غبار تبرک می کردند چرا که اون حالا زائر حسین(علیه السلام) بود
نمی دونم فکر کردی چی شد و از کجا طلبیده شده، از دستی که بر سر دخترک یتیم روستایی کشیدی و یا ... از دعای پیر زنی که سقف خانه اش را ساخته بودی و دعات کرده بود و یا ... دعای خیر پدر و مادرت که به خاطر بیماری اونها و برای خدمت به اونها نتونستی بیای اردو و اونها دعات کردن و یا .... شب قدر ... و ...
بگذریم
یادته تو سفر بچه ها از اسرار رسیدن به وصال یار می گفتن:
" خواندن زیارت عاشورای روزانه"
اولین سر وصال که همه اذعان داشتن
نمی دونم امتحان کردی یا نه،حتما نتیجشو دیدی
یه سر دیگه از اسرار وصال یار هم
"خدمت به زائرین ارباب بخصوص آب دادن بود"
یادته از وقتی حاج آقا اینو گفت بچه ها دیگه سر از پا نمی شناختن برای خدمت به هم و به زور هم شده می خواستن به هم خدمت کنن چون که ،
دیوانگان ارباب را سیرابی وصال وجود ندارد و همیشه تشنه وصال هستند و حتی در وصال هم نگران جدایی درست مثل احوال حداث الحسین (علیه السلام که قبلا گفتم ، بخصوص تو مسیر نجف تا کربلا که کاروان لایق شد پیاده به دیدار ارباب بشتابه و حرمله کنه
دقیقا حال و هوای جبهه و جنگ بود که خیلی هاشو نمی شه گفت و در دایره لغات محدود و معنی کرد باید تجربه و حس کنی
دوستان با هم قرار می ذاشتن که ببین آقا کی دوباره می طلبه که بیان پا بوسی
ببینم دیدی نتیجه چی شد کمتر از دو ماه دوباره کاروان راهی شد، و افرادی که خادم الحسین سفر اول بودند با همراه کاروانی در قالب کاروان نخبگان دانشگاهی البته نه همه ولی راهی شدند
اونایی که رفتن و بودن می گن این بار هم حال و هوای خودش را داشت و لی مثل سفر اول نشدآخه هیچ موقع یادم نمی ره تو سفر آخر بدجوری دل همه شکست بخصوص تو کربلا که نیمه شعبان یود و آنچنان فضا سنگین بود که هیچ کس نمی تونست بره زیارت و یا اشکی جاری نمی شد تا اینکه شب آخر جاتون خالی دز زیرت وداع در صحن ارباب بهترین نقطه عالم روبروی ضریح آقا شد آنچه باید می شد ودیگه نشد جلوی بچه ها را گرفت فقط بعد از چند ساعت کل فضای حرم متحول شده بود و صدای ناله و گریه و .... آه که ای کاش تموم نمی شد که لحظه بهتر از اون نبوده
بگذریم خیلی ها از کاروان اول که اسرار گفته شده را رعایت کردن با این کاروان و کاروان های دیگه راهی شده بودند
دل نوشته های زائرین این کاروان در سایت www.nokhbe.com موجود هست
در این سفر هم باز گویا عطش یاران حسینی را سیراب نخواهد شدو این بار دوستان زیر قبه از خود آقا خواستن که مقیم ارباب و کوی حسینی و صحن و سرای مولا بشن و این سر مهمترین سر از اسراره که دیگه رد خور نداره
حالا چی شد،آماده ای یا نه مثل من رو سیاه نشستی که بهت بگن
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ،ره ز که پرسی،چه کنی، چون باشی
آره درست متوجه شدی نذرت قبول آقا طلبیده بری نوکری
این بار اربعین و باز هم نجف تا کربلا را حرمله کنان ، ما که لایق نیستیم و نبودیم ولی اگر رفتی یاد ما و همه همسفرهای دیگه هم باش
قرارمون مثل همیشه
سر قبر آقای قاضی (ره) - وادی السلام منتظرم
عالم همه قطره و دریاست حسین
خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کرم دارد و آقاست حسین
آقا جون قربون کرمت یعنی میشه منم اربعین بیام
راه های دیگری هم هست که اگر خواستی .... التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
قال ابو عبدالله (علیه السلام): ... ما عین احب الی الله و لا عبره من عین بکت و دمعت علیه و ما من باک یبکیه الا و قد وصل فاطمه و اسعدها علیه و وصل رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ادی حقنا و ما من عبد یحشر الا و عیناه باکیه الا الباکین علی جدی الحسین (علیه السلام) فانه یحشر و عینه قریره و البشاره تلقاه و السرور بین علی وجه و الخلق فی الفزع و هم آمنون و الخلق یعرضون و هم حداث الحسین (علیه السلام) تحت العرش و فی ظل العرش لا یخافون سوء یوم الحساب یقال لهم ادخلوا الجنه فیابون و یختارون مجلسه و حدیثه و ان الحور لترسل الیهم انا قد اشتقناکم مع الولدان المخلدین فما یرفعون رءوسهم الیهم لما یرون فی مجلسه (علیه السلام) من السرور و الکرامه.) مستدرک الوسائل، ج10، ص 314).
امام صادق (ع) فرمود: ... هیچ چشمی وهیچ اشکی نزد خدا محبوب تر از چشمی که بر او [امام حسین (ع)] گریه می کند، نیست؛ و هیچ گریه کننده ای براو گریه نمی کند، مگر اینکه با فاطمه زهرا (ص) تقرب و پیوند برقرار کرده و او را شادمان می گرداند، و نیز با رسول الله پیوند برقرار و حق ما را ادا کرده باشد؛ و هیچ بنده ای محشور نمی شد مگراینکه چشمانش گریان باشد، به جز گریه کنندگان بر جدّم حسین (ع) که همانا محشور می شوند در حالیکه چشمانشان روشن است و بشارت به بدرقه شان می آید و شادی از صورتشان نمایان است و در حالی که خلایق در هول و هراس و در معرض حسابند، آنها در امانند و زیر عرش همصحبت حسین اند و در سایه عرش از بدی روز حساب بیمناک نیستند.
به آنها گفته می شود که وارد بهشت شوید، [اما آنها] ابا می کنند و همنشینی و همصحبتی با او را ترجیح می دهند؛ سپس حوریان و غلامان بهشتی در پی آنها فرستاده می شوند و [به آنها می گویند] که ما مشتاق شماییم؛ [اما ایشان] حتی سرهایشان را برای [دیدن] آنها بلند نمی کنند! بخاطر شادی و سروری که از مجالست با حسین (ع) درک کرده و چشیده اند.
از ازل حضرت حق بر بدنم حک بنمود علت خلقت تو نوکری ارباب است